پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند بلبل شوقم هوای نغمه ‎خوانی می‎کند همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند بلبلی در سینه می‎نالد هنوزم کاین چمن با خزان هم آشتی و گل‎فشانی می‎کند ما به داغ عشقبازی‎ها نشستیم و هنوز چشم پروین همچنان چشمک ‎پرانی می‎کند نای ما خاموش ولی این زهره‎ ی شیطان هنوز با همان شور و نوا دارد شبانی می‎کند گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان با همین نخوت که دارد آسمانی می‎کند سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز در

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تشریفات عروس طراحی سایت / سئو سایت / تبلیغات گوگل مبانی رفتار سازمانی good A نماز شب ( نوری در تاریکی آخرالزمان ) Mohammad reds hosini جنبش ضد نخوندی هله آموزش دامن کلوش